کد مطلب:370014 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:448

85: اللّهم صلّ علی محمد وآله ، ونبّهنی لذکرک فی اوقات الغفلة .
 حضرت سید الساجدین ، زین العابدین (ع ) دراین قطعه دعا، ازپیشگاه الهی می خواهد كه بر محمد وآلش درود فرستد. سپس یك درخواست از ذات اقدس الهی می نماید وعرض می كند: بار الها! درمواقع غفلت به من آگاهی وتوجه عطا فرما تا همواره به یاد تو باشم .

به خواست خداوند تعالی ، این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق موضوع بحث وسخننرانی امروز است .

معنی غفلت 

در جمله دعای امام (ع ) دو كلمه آمده است كه ازنظر لغت باید روشن شود، یكی كلمه غفلت است وآن دیگركلمه ذكر. در نیمه اول سخنرانی پیرامون غفلت بحث می شود ودر نیمه دوم سخنرانی مطالبی راجع به ذكر تقدیم شنوندگان محترم می گردد. راغب می گوید:

الغفلة سهو یعتری الانسان من قلة التحفظ والتیقظ. (495)

غفلت سهوی است كه بر اثر قلت تحفظ و كمی بیدار دلی بر انسان غلبه می كند.

در قرآن شریف و روایات اولیای دین كلمه غفلت مكرر به كار رفته است ، ولی همه غفلتها ازنظر شرع وعقل یكسان نیستند.

اقسام غفلتها 

بعضی از غفلتها در امور دینی وتشریعی یا امور تكوینی وطبیعی روی می دهد وانسان غافل سهوا قدمی برخلاف بر می دارد. دراین قبیل مواقع شخصی كه بر اثر غفلت ، تخلف نموده ،نه استحقاق كیفر دارد ونه شایسته توبیخ است . این سهوا مستند به ساختمان طبیعی است كه گاه آدمی دچار آن می گردد. مثلا روزه داری بسیار متدین از اول ماه رمضان به منظور اطاعت از امر الهی قصد روزه نموده وطبق وظیفه شرعی امساك می كند، اما در یكی از روزها سهوا وبدون اینكه ماه رمضان در خاطرش باشد، غفلت نموده وآب خورده است . روزه وی با این عمل سهو باطل نمی شود وكفاره ای به عهده اش نمی آید. گاه یك فرد براثر بیماری جهاز هاضمه نزد طبیب می رود، او دستور هایی می دهد، از آن جمله می گوید حتما باید ازمیوه وسبزی خام پرهیز نمایی . مریض دستورهای پزشك را به كار می بندد، ولی درخلال ایام بیماری یك بار دچار غفلت می شود وقدری میوه خام می خورد. او دراین عمل نمی خواسته است از دستور طبیب معالج سرباز زند، بلكه بر اثر سهو طبیعی مرتكب تخلف گردیده است . ناگفته نماند سهو در انجام عملی اثر وضعی آن عمل را از بین نمی برد. مریضی كه به عوارض جهاز هاضمه مبتلاست وبه دستور پزشك موظف است از خوردن میوه وسبزی خام اجتناب نماید، اگر سهوا قدری میوه خورد، اثر بد آن به علت غفلت بیمار زایل نمی شود. در شرع اسلام نیز اگر كسی مال دیگری را سهوا به طور ناآگاه تلف نماید چون سوء نیت نداشته ، مرتكب گناه نشده است ، ولی ضمان آن در جای خود محفوظ است وباید قیمت آن مال تلف شده را بپردازد. گاهی كلمه غفلت در روایات به كار برده شده و مقصود، عدم توجه مسلمانان به محاسبه نفس خویشتن وتسامح در بررسی اعمال روزانه ای است كه مرتكب شده اند.

از جمله وظایف خودسازی 

عن علی (ع )قال : من حاسب نفسه ربح ومن غفل عنها خسر. (496)

علی (ع ) فرموده : كسی كه حساب نفس خود رابرسد سود می برد واگر از نفس خود غافل شود، زیان می بیند.

وعنه علیه السلام قال : دوام الغفلة تعمی البصیرة . (497)

ونیز فرموده است : غفلت همیشگی ، چشم بصیرت آدمی را نابینا می كند.

از جمله وظایفی كه پیروان اسلام برای خود سازی واصلاح نفس خویش به عهده دارند، این است كه همه روزه با دقت به حساب خود برسند ونیك وبدهای آن روز را با دقت بررسی نمایند.

عن موسی الكاظم علیه السلام انّه قال : یا هشام ! لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی كل یوم فان عمل حسنه استزاد منه وان عمل سیئه استغفر اللّه منه وتاب . (498)

حضرت موسی بن جعفر (ع ) به هشام فرموده : ازما نیست كسی كه هر روز به حساب نفس خود نرسد، اگر كار خوب انجام داده در افزایش آن بكوشد واگر مرتكب گناه شده ، توبه كند واز پیشگاه باری تعالی طلب مغفرت نماید.

كسانی كه در دار دنیا یعنی جهان تكلیف زیست می كنند، می توانند با راده واختیار خویش به حساب خود برسند، حقوق صاحبان حق را بپردازند، از گناهانی كه مرتكب شدند استغفار كنند وبااین عمل قطعا بار سنگین قیامتشان سبك می شود وزمینه نجاتشان فراهم می آید. اولیای گرامی اسلام با منطقی پدرانه ، این مهم را به پیروان خود توصیه نموده اند.

حسابرسی نفس وسعادت 

عن النبی صلّی اللّه علیه وآله قال : حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا وزنوها قبل ان توزونوا. (499)

رسول اكرم (ص ) فرمود: در دنیا به حساب خود برسید پیش ازآنكه درقیامت به حسابتان برسند. خویشتن را از جهت اعمالی كه مرتكب شده اید بسنجید، قبل از آنكه مورد سنجش قرار گیرید.

اگر دراین جهان به حساب خود برسیم ، به نفع فردای خویش قدمی برداشته ایم واگر از محاسبه غافل باشیم تاآنكه مرگ فرا رسد، دار تكلیف سپری می گردد وعوالم بعد از مرگ آغاز می شود، آنجا عمل در كار نیست ، فقط عالم حساب است ومحكمه قضا.

عن علی علیه السلام قال : انّ الیوم عمل ولا حساب وغداحساب ولا عمل . (500)

امروز برای مردم روز عمل است نه روز حساب وفردا، برای آنان روز حساب است نه روز عمل .

محمد بن مسلم زهری از افراد تحصیل كرده وعالم بود. او درعصر حضرت زین العابدین (ع ) می زیست . بد بختانه مجذوب دستگاه حكومت بنی امیه گردید وعمال ظالم حكومت از وجودش به نفع خود وبه ضرر اسلام استفاده بسیار نمود. حضرت زین العابدین (ع ) به امید آنكه او را به خود آورد واز غفلتش برهاند، نامه مفصل ومبسوطی به وی نوشت ودر ضمن او را به خطاهایی كه مرتكب می شود، آگاهی داد. دزآغاز نوشته خود مرقوم فرمود.

نامه امام سجاد(ع ) به زهری 

فانظر ای رجل تكون غدا اذا وقفت بین یدی اللّه عزّ وجلّ فسالك عن نعمة علیك كیف رعیتها وعن حججه علیك كیف قضیتها ولا تحسبنّ اللّه قابلا منك بالتعزیر ولا راضیا منك بالتقصیر. (501)

با چشم دل در خودت نظر كن كه فردای قیامت چه شخصی خواهی بود؛ موقعی كه در پیشگاه الهی حاضر می شوی ، ازنعمت هایی كه به تو داده سوال میكند چگونه رعایت نمودی ، ازحجت هایی كه بر تودارد سوال می كند چگونه قضاوت كردی ، گمان مبر باری تعالی از تو عذری بپذیرد وبا اعتراف به تقصیر از تو راضی گردد.

جدی گرفتن محاسبه نفس 

محاسبه نفس به معنای فرو افكندن پرده غفلت است ، محاسبه نفس به معنای ازخوب وبد گفتار ورفتار خویش آگاه شدن است ، محاسبه نفس پرونده اعمال آدمی را در پیش رویش می گشاید، از گناهان ولغزشهایی كه مرتكب شده است آگاهش می سازد و او را وا می دارد تا با استغفار از خالق واستر ضای از مخلوق لكه های تیره را از صفحه اعمال خود بزداید وبار مسئولیت خویش را سبك كند.این موفقیت بزرگ نصیب كسانی می شود كه محاسبه نفس را جدی بگیرند وبا تصمیم قاطع به تسویه حسابها همت گمارند.

عن علی (ع ) قال : جاهد نفسك وحاسبها محاسبة الشریكه وطالبها بحقوق اللّه مطالبة الخصم خصمه فان اسعد الناس من انتدب لمحاسبه نفسه . (502)

علی (ع ) فرموده : با نفس خود جهاد كن وحساب او را رسیدگی نما، همانند شریكی كه به حساب شریك خود می رسد وحقوق خداوند را آنچنان از وی مطالبه كن كه دشمن از دشمن طلب می كند.چه آنكه سعادتمندترین مردم كسی است كه پذیرای محاسبه نفس باشد.

ائمه معصمومین (ع )ازاینكه عده زیادی ارمسمانان به حساب نفس خودرسیدگی نمی كنند وایّام عمررابه غفلت می گذرانند،متاءثروافسوس می خورند.بعضی ازآن بزرگواران درایّام حیات خودمراتب آزردگی خاطر خویشتن رابه زبان می آورندودعامی كردندكه اینان پس ازمرگ ازعمل خوددچارندامت نشوند.علی (ع )ضمن یكی ازخطبه های خود،چنین فرموده است :

افسوس علی (ع )برافراد غافل 

فیالهاحسره علی كل ذی غفله علیه ان یكون عمره علیه حجه وان تودیه ایامه الی الشقوه نسال الله سبحانه ان یجعلناوایّامكم ممّن لاتبطره نعمه ولاتقصربه عن طاعه غایه ولاتحل به بعدالموت ندامه ولاكابه . (503)

افسوس بر هر انسان غافلی كه عمرش براوحجّت باشدوایّام زندگیش بروی منجر به شقاوت گردد.ازپیشگاه خداوندمی خواهیم كه ماوشماراازكسانی قرارندهدكه نعمت الهی آنان رابه كفران وطغیان كشانده ،هدف باطلش وی رابه تقصیردر طاعت واداشته وبراثراین اعمال نادرست ،پس ازمرگ به پشیمانی واندوه دچارشده است .

خلاصه ،غفلت ازمحاسبه نفس درداردنیاممكن است بسیاری ازمسلمان را در روز حساب قیامت بامشكلات بزرگی مواجه نمایدوآنان رادرمعرض عذاب سنگین الهی قراردهد.

دنیا پرستی و خود فراموشی 

غفلت بسیار مهّم و خطرناك كه موجب كفر به خداوند و عذاب عظیم قیامت می شود، غافل ماندن از آیات الهی و بی اعتنایی به دلایل و شواهد توحیداست . موقعی كه تمام توّجه یك انسان به زندگی دنیا وامورمادّی معطوف می گردد، خود را فراموش می كند، انسانّیت خویش را از یاد می برد، به ندای عقل ،به دعوت معرفت فطری ،و به قضاوت عادلانه وجدان اخلاقی كه ودایع الهی وسرمایه های ارزشمندانسانی هستندبی اعتنا می شود،آیات خداراكه راه نیل به توحیداست دقّت نمی كند،وسرانجام این غفلتها موجب كفراومی شودوزمینه عذاب شدیدقیامتش رافراهم می آورد.

انّ الذین لایرجون لقاءناورضواباالحیوه الدنیاواظلماءنوابهاوالذین هم عن آیاتناغافلون .اولیك ماءویهم الناربماكانوایكسبون . (504)

آنانكه به قضا یخداوند وبا زكشت به سوی او عقیده ندارند، فقط به زندگی دنیا خشنود وممطمئن اند وهمچنین كسانی كه از آیات الهی غافل اند به كیفر اعمالی كه م رتكب شده اند، جایگاهشان در قیامت ، آتش دوزخ خواهد بود.

بیان نكته ای آموزنده 

خداوند در قرآن شریف بعضی از غفلتهای گمراه كننده مردم نام بدده و آنها رابه خود منتسب نموده است . برای آنكه از این آیات ودیگر آیاتی راجع به هدایت وضلالت برداشت جبر نشود، در اینجا به مناسبت بحث غفلت ، پس از ذكر مقدمه ای ، نكته انتساب آن غفلتها به خداوند توضیح داده می شود.

مالك واقعی تمام موجودات یعوالم هستی ، آفریدگار جهان است وهمچنین مالك واقعی تمام قوانین وسنن تكوینی كه بر نظام جهان حكومت می كند، ذات اقدس الهی است . این خداوند است كه از طرفی محتویات كره زمین رامسخر ومقهور انسان ساخته تا از آنها بهره برداری كند واز طرف دیگر قوانین وسنن مر بوط به آنها رامنیز مسخر انسان ساخته تا باهوش واستعداد خویش ازآن قوانین به نفع خود استفاده نماید واین هردو امر در دو آیه از قرآن شریف آمده است :

اللّه الّذی سخّر لكم البحر لتجری الفلك فیه بامره . (505)

خداوند است كه دریا رامقهور ومطیع شما ساخته تا كشتی به فرمانش در آن حركت كند.

وسخّر لكم الفلك لتجری فی البحر بامره . (506)

خداوند است كه كشتی رامقهور ومطیع شما ساخته تا به امر او دریا رابپیماید.

تسخیر دریا و كشتی 

اگر كسی سوال كند: دریا از آفریده های باری تعالی ست وخداوند آن را به گونه ای خلق فرموده مه مسخر ومطیع بشر باشد ومردم بتوانند در آن كشتی برانند، اما كشتی ساخته وپرداخته مهندس است ، چرا خداوند تسخیر آن راهمانند تسخیر دریا به خود منتسب نموده است ؟ پاسخ این پرسش آن است كه آفریدگار جهان از طرفی در زمین قوه جاذبه قرار داده كه هرجسمی درجوّ آن واقع شود، به خود جذب كند واز طرف دیگر قوانین قوانین ومقررات خاصی برای دریا وضع نموده كه اگر مهندسی با در نظر گرفتن آن قوانین ، كشتی بسازد ومصنوع خود را با آن مقررات تكوینی تطبیق دهد، جاذبه زمین نتواند آن را به خود جذب كند و به عمق دریا فرو برد. بنا براین ، حركت كشتی در اقیانوس مستند به قوانین تكوینی باری تعالی است . ازاین رو، خداوند تسخیر كشتی رادر دریا به نفع انسانها مستند نموده است . ایمان آوران وكافر شدگان مردم در اختیار خود مردم است همانطور كه ساختن كشتی مستند به عمل مهند است . این كه خداوند درقرآن شریف مكرر هدایت وضلالت انسانها را مستند به مشیت خود نموده ، همانند تسخیر كشتی در بحر پیمایی است كه به خود نسبت داده است . بشر طبعا حس كاوش دارد، می خواهد بداند بنیان گذار عالم كیست . خداوند، عقل را كه راهنمای واقع بین است به وی اعطاء نموده تابا نور او راه را از بیراهه بشناسد. آدمی به جستجو می رود، متوجه می شود عده ای می گویند جهان پدیده ای است طبیعی وبه طور تصادف واتفاق به وجود آمده است . این سخن را به عقل عرضه می كند ونظر می خواهد.

جهان حساب شده وقضاوت عقل 

عقل می گوید: جهان و تمام محتویات آن بر اساس محاسبه علمی و طرح حكیمانه ای ایجاد شده اند و محال است طبیعت كور و بی شعور بتواند چنین نظام حكیمانه ای را به وجود آورد. قطعا آفریدگار جهان خالقی است عالم وقادر وحكیم ، او با اراده توانای خود این جهان را خلق نموده و نظام منظمی را برآن حاكم ساخته است . پس آن كس كه ایمان آورده ، خویشتن رابا موازین عقل كه به منزله قانون تكوینی باری تعالی است منطبق نموده و آن كس به كفر گرایش یافته ، از انطباق خود با قضاوت عمل ، كه حجت باری تعالی است ، سرباز زده است واین هردو قسمت در یك آیه ازقرآن شریف آمده است :

وما كان لنفس ان تومن الّا باءذن اللّه ویجعل الرجس علی الّذین لایقولون . (507)

هیچ یك از نفوس بشر جز به اذن خداوند ایمان نمی آورد وپلیدی كفر برای كسانی است كه عقل خود را به كار نمی بندد واز نیروی خرد بهره نمی گیرند.

آزادی بشر در قبول ایمان وكفر 

دراین آیه ، در مقابل اذن خداوند، به كار نگرفتن عقل آمده است واین بدان معنی است كه هركحس روش خود را باعقل ، كه حجت الهی است ، منطبق كند به اذن تكوینی خداوند ایمان می آورد وهر كس به ندای عقل اعتنا نكند واز هدایتش پیروی ننماید، جعل تكوینی باری تعالی درباره وی پلیدی نفس وكفر وبی ایمانی خواهد بود. استنادایمان وكفرمردم به مشیت باری تعالی كه درقرآن شریف مكرر آمده ، بدین معنی است واین خود حاكی از آزادی كامل بشر در قبول ایمان یا قبول كفر است . قرآن كریم از زبان اهل ایمان می گوید:

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا. (508)

بار الها! پس از آنكه به صراط مستقیم هدایتمان فرمودی ، دلهای ما را به كجروی وانحراف سوق مده .

قطعا خداوند نمی خواهد بندگانش از هدایت به ضلالت گرایش یابند، بلكه این مردم انحراف طلب اند كه خودشان آزادانه صراط مستقیم راترك می گویند ودر راه كج قدم بر می دارند. وقتی آدمی با اراده واختیار خود هدایت را ترك گفت وخویشتن را با مقررات ضلالت منطبق نتمود، خداوند عمل او را به خود نسبت میدهد. در كتاب مجید آیه محكمی است كه این آیه متشابه راتبیین می نماید:

فلمّا زاغوا ازاغ اللّه قلوبهم . (509)

وقتی بنی اسرائیل كجروی را گزیدند، خداوند دلهای آنها را منحرف نمود.

ملاحظه می كنید كجروی از خود مردم آغاز شده است نه از ذات اقدس الهی . قرآن شریف در مورد هوی پرستان افراطی كه به معرفت فطری وندای عقل اعتنا ننموده وخداپرستی را به دست غفلت سپرده اند، چنین فرموده است :

ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هویه وكان امره فرطا. (510)

اطاعت مكن از كسی كه ما قلب او را از یاد خود غافل ساختیم . اوپیرو هوای نفس خویش گردید وسرانجام كارش به گناه وناپاكی منتهی شد.

پیروی از هوی واغفال الهی 

این آیه نیز مانند آیه سابق است . درآغاز یهودی ها كجروی را پیش گرفتند وبه روش ناروای خود ادامه دادند، آنگاه مشمول ازاغه تكوینی باری تعالی گردیدند. در این آیه نیز هوی پرست از یاد خدا غافل می شود وبه هوی پرستی گرایش می یابد، آنگاه غفلت تكوینی باری تعالی به قلب او نفوذ می كند.

در آغاز سخن ، تذكر داده شده كه حمله دعای مورد بحث امروز حاوی دوكلمه است : یكی غفلت وآن دیگر ذكر خداوند. ازآنچه به رعض رسید، راجع به غفلت ومراتب مختلف آن به قدر كافی توضیح داده شد. اینك كلمه ذكر مورد بحث واقع می شود.

الذكر بالكثر له معنیان : احدهما التلفظ بالشئی والثانی احضاره فی الذهن بحیث لا یغیب عنه . (511)

ذكر دارای دومعنی است اول ، تلفظ نمودن وبه زبان آوردن چیزی است . دوم ، حاضر ساختن چیزی در ذهن به طوری كه از صفحه خاطر غایب نشود.

در روایات اولیای اسلام ، كلمه ذكر به هر دو معنی در مورد باری تعالی آمده است ، ولی ذكر قلب بالاتر از ذكر زبان است ، زیرا ذكر قلب است كه می تواند افراد را به راه اطاعت الهی سوق دهد واز معصیت باز دارد .

ذكر الهی به قلب و زبان 

عن ابیعبدالّه علیه السلام قال : انّ من اشدّ ما فرض اللّه علی خلقه انصافك النّاس عن نفسك ومواساتك اخاك المسلم فی ما لك و ذكر اللّه كثیرا. اما انّی لا اعنی سبحان اللّه والحمدللّه ولا اله الاّاللّه واللّه اكبر، وان كان منه ، لكن ذكر اللّه عند ما احلّ وحرّم ، فان كان طاعة عمل بها وان كان معصیة تركها. (512)

امام صادق (ع ) فرمود: از شدیدترین فرایض خداوند بر مردم ، یكی انصاف دادن از ناحیه خودت نسبت به دگران ، دوم تعاون برادر مسلم در مالت ، وسوم بسیار در یاد خدابودن . سپس فرمود: مرادم از یادخداوند ذكر به زبان نیست با آنكه به زبان یاد خدا بودن ذكر است ، بلكه مرادم از ذكر خداوند در زمینه حلال وحرام الهی است ، اگرچیزی طاعت است ، عمل كند واگر معصیت است ، ترك گوید.

ذكر قلبی نیز به اعتبار آثار ونتایج مفیدی كه ازخود به جای می گذارد، ارزشهای معنوی متفاوت دارد. مهمترین اثر ذكر قلبی آن است كه بتواند انسان را ازگناه منصرف كند وسدّ راه هوی وشهوات نفسانی گردد.

قال امیر المومنین (ع ): الذكر ذكران : ذكر اللّه عزّ وجلّ عند المصیبة وافضل من ذلك ذكر اللّه عند ما حرم اللّه علیك فیكون حاجزا. (513)

امیر المومنین (ع ) فرمود: ذكر حضرت باری تعالی دو قسم است : یكی ذكر خداوند است در موقع مصیبت ، وبرتر از آن ذكر خداوند است در مورد محرمات الهی كه بتواند یاد خدا آدمی را از گناه باز دارد.

حب مال وغفلت از خداوند 

حب مال و علاقه به تكثیر ثروت از جمله اموری است كه می تواند در زمینه تجارت وداد وستد، آدمی را از مسیر پاكی ودرستكاری منحرف كند وبه اعمال خائنانه وخلاف انصاف وانسانیت وا دار سازد. سود جویی قادر است انسان عاشق مال را از طرفی چنان مجذوب نماید كه انسان را از اطاعت الهی به ادای فرایض یومیه باز دارد، متوجه نشود كه وقت نماز رسیده وباید امر الهی را اجابت كند یا اگر متوجه شود، جاذبه مال نگذارد از جای برخیزد وبه ندای پروردگار لبیك گوید، واز طرفی دیگر برای نیل به منافع بیشتر، در انجام معاملات به انواع گناهان از قبیل ربا وخیانت ، تقلب ودروغ ، اغفال مشتری وقسمتهای خلاف واقع ، احتكار وكم فروشی ، ودیگر اعمالی از این قبیل دست بزند وراه فساد وتباهی در پیش گیرد. بازرگانان وپیشه ورانی كه مومن واقعی هستند وهمواره دلشان در یاد خداوند است ، از این قبیل خطرات وآلودگی ها مصون ومحفوظ اند، قرآن شریف در باره اینان فرموده :

ذكر خدا ومصونیت در معاملات 

رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذكر اللّه . (514)

مردان با ایمانی كه از خلق وخوی مردانگی برخوردارند، تجارت وداد وستد، آنان را از یاد خداوند غافل نمی نماید وبه انحراف گرایش نمی یابند، اوامر الهی را اطاعت می كنند واز منهیاتش اجتناب می نمایند وعمر را به پاكدامنی ودرستكاری می گذرانند.

اثر ذكر دائمی خداوند 

عن علی (ع )قال : من عمر قلبه بدوام الذكر حسنت افعاله فی السر والجهر. (515)

علی (ع ) فرموده : كسی كه دل خود رابا یاد دائمی خداوند آبادنماید، كار هایش در پنهان وآشكار نیكو خواهدبود.

خداوند درقرآن شریف به پیمبر گرامی (ص ) دستور داده :

وذكر ربّك فی نفسك تضرعا وخیفه . (516)

در اعماق قلبت با حالت تذلل وتضرع آمیخته به خوف ، دریاد پروردگارت باش .

ذكر قلب ودرستكاری 

گرچه مخاطب آیه ، رسول اكرم (ص ) است ، ولی این دستور آموزشی است به تمام اهل ایمان ، زیرا كسی كه در دل خداوند را به یاد دارد، از خلوص واقعی برخوردار است اما ذكر به زبان ممكن است در پاره ای از مواقع رنگ ریابه خود گیرد.

علاوه بر این ، ذكر قلب است كه اعمال بدن را اصلاح می كند وآنها را به مسیر صحیح كه مرضی باری تعالی است هدایت می نماید. جالب آنكه به موجب از روایات كه ذیل این آیه آمده ، پاداش ذكر قلب آنقدر بزرگ است كه جز ذات اقدس الهی كسی نمی داند.

عن زراره عن احدهما قال : لا یكتب الملك الّا ما وسع نفسه و قال اللّه : واذكر ربّك فی نفسك تضرعا وخیفة . قال لا یعلم ثواب ذلك الذكر فی نفس العبد لعظمته الّا اللّه تعالی . (517)

زراره كه از اصحاب امام باقر وامام صادق (ع ) بود، از یكی از آن دو امام (ع ) حدیث نموده كه فرمود: ملك ماءمور ثبت اعمال مردم نمی نویسد مگر آن را كه خودش شنیده است وخداوند درقرآن شریف فرموده : پروردگارت را در دل یاد كن به حال تضرع وترس . امام (ع ) فرمود: عظمت ثواب این ذكر را كه بنده در نفس خود انجام داده است ، جز خداوند كسی نمی داند.

یاد خدا وحسن اجرای احكام 

به یاد حضرت حق بودن درقلب ، ضامن حسن اجرای احكام الهی است . كسی كه همواره دلش به یاد خداوند باشد وخویشتن را در حضور مقدس او احساس نماید، هرگز فكر مخالفتش را در سر نمی پرورد ومطیع بی قید وشرط ذات اقدس او خواهد بود. البته این موفقیت عظیم نصیب اولیای بزرگ الهی است ، اما افراد عادی كه به خداوند ایمان دارند ولی به یاد دائمی او موفق نیستند، باید مراقبت كنند در مواقعی كه می خواهند قدمی بردارند وحقوق دگران به آن وابستگی دارد، حتما به یاد خدا باشند تاد رپناه او از خطا وتضییع حقوق این وآن مصون بمانند.

عن النبی (ص ): اذكر اللّه عند همّك اذا هممت وعند لسانك اذا حكمت وعند یدك اذا قسمت . (518)

رسول اكرم (ص ) فرمود: به یاد خداوند باش در كنار تصمیمت وقتی همت می گماری ودر كنار زبانت وقتی حكم میكنی ودر كنار دستت موقعی كه تقسیم می نمایی .

نماز در اسلام عبادتی است بزرگ وعامل بسیار مؤ ثری است برای قرب به حضرت باری تعالی . به موجب روایتی كه از امام معصوم (ع ) در ذیل آیه ای ازقرآن شریف آمده است ، آن كس كه دلش به ذكر دائمی خداوند اشتغال دارد، پیوسته در حال اقامه نماز است .

عن محمد بن علی باقر علیهما السلام قال : لا یزال المؤ من فی صلوة ما كان فی ذكراللّه قائما او جالسا او مضطجعا، انّ اللّه تعالی یقول : الّذین یذكرون اللّه قیاما وقعودا وعلی جنوبهم ویتفكرون فی خلق السموات والارض ، ربّنا ما خلقت هذا باطلا، سبحانك فقنا عذاب النّار. (519)

یاد خداوند درقلب نماز دائم است 

امام باقر(ع ) فرمود: مومن پیوسته درنماز است مادامی كه دلش در یاد حضرت باری تعالی است ایستاده باشد، یا نشسته یا در حال دراز كش . خداوند درقرآن شریف فرموده : آنان كه به یاد او هستند درحال قیام وقعود یا موقعی كه به پهلو دراز كشیده اند، اینان در آفرینش آسمانها وزمین فكر می كنند و می گویند: پروردگارا این جهان رابیهوده نیافریده ای ، توپاك ومنزهی ، ما رااز آتش رهایی بخش .

كسی كه همواره در یاد خداوند است ، فكر بد درسر نمی پرورد وتحت تاءثیر وسوسه های شیطانی وتلقین های خائنانه قرارنمی گیرد، او درپرتوذكر خداوند، ضمیری روشن وبصیرتی واقع بین دارد، هرگز صراط مستقیم الهی را در شئون مختلف زندگی ترك نمی گوید.

عن علی (ع ) قال : دوام الذكر ینیرا القلب والفكر. (520)

علی (ع ) فرمود: بر اثر ذكر دائمی خداوند، قلب وفكر نورانی وروشن می شود.

حضرت زین العابدین (ع ) در قطعه دعای مورد بحث امروز، پس از در خواست صلوات بر حضرت محمد وآلش ، به پیشگاه الهی عرض می كند:

ونبهنی لذكرك فی اوقات الغفلة .

بار الها! در مواقع غفلت به من آگاهی وبیدار دلی عطا فرما كه همواره دلم در یاد تو باشد.

حضرت علی بن الحسین (ع ) ضمن سخنان خویش حضرت باری تعالی را از پاره ای صفات تنزیه می نماید. من جمله در دعای روز فطر وجمعه عرض می كند:

امام وتمنای ذكر دائم الهی 

لم تكن اناتك عجزا ولا امهالك وهنا، ولا امساكك غفلة . (521)

بار الها! مكث و درنگ نمودن تو براثر عجز نیست ، مهلت دادنت ناشی از سستی ووهن نیست ،خود داری وامساكت معلول غفلت نیست ، زیرا خداوند از این صفات وهمانند اینها منزه است .

اما بشر مخلوق حضرت باری تعالی است واز عوامل گوناگون طبیعی واجتماعی متاءثر می شود. امام سجاد(ع ) می خواهد به پیشگاه الهی عرض كند: بار الها! من خواهان دوام ذكر تو هستم ، علاقه مندم همواره دلم به یاد تومشغول باشد، ممكن است در مواقعی پاره ای از حوادث ورویدادها چند لحظه در ضمیرم اثر بگذارد واز ذكر تو غافلم نماید. بار الها! برمن منت بگذار ودر آن اوقات به یاد خودت متوجه ام فرما تا هرگز دلم از یاد تو فارغ نگردد وپیوسته از افتخار ذكرت برخوردار باشیم .